بریم سراغ فیلم... چیزه، بازیِ "آرکهام هارور: آغوش مادر" . راستش رو بخوای، اسمش یه جوریه انگار فیلم ترسناکِ هنریه، نه بازی! ولی خب، اسمش که ترسناکه، خودش... بذار برات بگم.
این بازی رو انگار از روی یه بازی رومیزی دیگه ساختن به اسم "آرکهام هارور". بازی رومیزیه خیلی طرفدار داره، فضای لاوکرفتی و داستان های ترسناک قدیمی رو خوب درآورده. ولی خب، این نسخه ویدیوییش... اممم... بذار اینجوری بگم، مثل این میمونه که یه غذای خیلی خوشمزه رو به یه آشپز ناشی بدی بگی درست کنه. اسمش همونه، مواد اولیه هم شاید بد نباشه، ولی تهش یه چیز دیگه از آب درمیاد.
داستان بازی تو دهه ۱۹۲۰ میلادی توی شهر آرکهام اتفاق میفته، همون شهر خیالی که تو داستان های لاوکرفت هست. شما یه گروه محقق رو کنترل می کنید که دارن یه معمای قتل رو حل می کنن. معما هم معمای معمولی نیست، پای موجودات عجیب و غریب و cultists ( فرقههای شیطانی) و این چیزا وسطه، کلا فضای Cthulhu Mythos داره.
گیمپلی بازی ترکیبی از بازی های ماجرایی و نقش آفرینی تاکتیکیه. یعنی هم باید معما حل کنید، هم با دشمن ها بجنگید. قسمت معما حل کردنش اینجوریه که یه سری پازل و چالش جلوتون میذارن، اگه نتونید حلشون کنید زمان میگذره و یه سری penalty (جریمه) میخورید. مثلا تو جنگ ضعیف تر میشید یا وسایلتون رو از دست میدید. یه چیز دیگه هم داره به اسم sanity ( عقل و هوش). وقتی با چیزای ترسناک لاوکرفتی روبرو میشید، sanity محقق هاتون کم میشه و بازم penalty میخورید.
قسمت جنگش هم نوبتیه و تاکتیکی. یعنی مثل بازی شطرنج نوبت به نوبت حرکت می کنید و به دشمن ها حمله می کنید. ولی خب، انگار نه جنگش خیلی جذاب از آب دراومده، نه معماهاش خیلی مغز آدم رو به چالش میکشه. یه جورایی ساده و بی روحه.
جالبه بدونید، اول قرار بوده اسم این بازی "Mansions of Madness: Mother's Embrace" باشه، که اونم یه بازی رومیزی دیگه از همین سبک و سیاقه. ولی یهو وسط کار تصمیم میگیرن بشه "آرکهام هارور". انگار هدفشون رو عوض کردن و خواستن یه جور دیگه بازی رو بسازن. توسعه دهنده بازی هم یه استودیوی فرانسوی به اسم Artefacts Studio هست.
حالا برسیم به حواشی و نقدها. متاسفانه باید بگم که این بازی خیلی موفق نبوده از نظر منتقدها. تو سایت Metacritic که میانگین نمرات بازی ها رو جمع میکنه، نمرههای خیلی بدی گرفته، حتی یکی از بدترین بازی های سال ۲۰۲۱ شده. سایت های بزرگ بازی مثل IGN و Eurogamer و 4Players هم نقد های منفی راجع بهش نوشتن. میگن نه جنگش نوآوری داره، نه معماهاش جذابه. یه جورایی کلیشه ای و خسته کننده از آب دراومده.
راستش رو بخوای خودم بازی رو تجربه نکردم، ولی با این نقدها خیلی وسوسه نشدم که سراغش برم. انگار یه فرصت سوزونده شده. بازی رومیزی آرکهام هارور پتانسیل خیلی زیادی داره برای یه بازی ویدیویی خوب، ولی "آغوش مادر" انگار اون پتانسیل رو هدر داده.
البته شاید اگه خیلی عشق فضای لاوکرفتی و این سبک بازی ها باشید، بدتون نیاد. ولی اگه دنبال یه بازی خفن و بی نقص هستید، شاید بهتره جاهای دیگه دنبالش بگردید. این "آغوش مادر" یه جورایی مثل اون مادریه که خیلی مهربون نیست و بیشتر آدم رو پس میزنه تا بغل کنه! 😅
امیدوارم توضیحاتم به دردتون خورده باشه. بازم اگه سوال داشتید بپرسید، من در خدمتم. 😉